![]() |
4 بانک مقالات فارسی 3 |
![]() |
بذر شعر من
در شوره زار دل
حاصلی نداشت
دیدار تو
یک اتفاق خوب بود
برای غزل های ناب من
نگه شوق تو
امید جهان را می ریخت
به دل یاس سپید
و دم گرم تو کافسرده مباد
بودن و ماندن را
ناشر: مروارید زبان کتاب: فارسی تعداد صفحه: 252
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 5
چاپ ششم – 1386تیراژ 2200 قیمت 26،000 ریال
برنده جایزه بنیاد گلشیری، آذرماه 1383 برای بهترین رمان اول سال 1382
مروری بر کتاب :...به من می گویند تو مرده ای...
زن و شوهری مهاجر در قطار رهسپار سفری دراز هستند.
زن در انزوای خود خواسته ، با گذر از ایستگاه شهرها و مراحل عمر، روابط خویش را با شوهر و دختر، با خانواده و دوستانش در خاطره مرور می کند و به بازشناسی تازه ای از روح عاشق و صبور خود می رسد.
باز اندیشی روانشناسانه آوارگی و نیاز پیوند یابی با ریشه ها، اسطوره عشق و وطن محور اصلی این رمان است.
چه کسی باور میکند رستم؟
"دلم آشوب میشود، نه از بوی دوا، ار هر چه داریم، از هر چه داشتهایم و از دست داده ایم. از آنچه نیست و نداریم و باید میداشتیم. از این که دیگر برایم فرق نمیکند چه کسی کجا و چرا زندگی میکند رستم. آه رستم...."